30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

سیاه چاله ی عشق

در لحظه هایی که نیست میشوم، چقدر هست می شوی!

تو 

سیاه چاله ای از عشق بودی...

قطع شاه رگ


گاهی فکر میکنم  باید 

شاه رگ تن احساس را زد،،

بی هوا،،ناجوانمردانه و بی آنکه بداند از پشت.

گاهی باید راحت شد از اینهمه هجوم درد!

باور کن 

تو که نمی دانی

شاید خودش هم همین را می خواهد!


چشمهای تو آسمان شادی من


باور کن

آسمان شادیم چشمهای توست

وقتی  چشم هایت غمگین است

دب اکبر و اصغرفلک به هم  ریخته!



سیگار


سیگار می کشم این روزها

تا به تصویر کشم دود آتش را

آتشی که می سوزاند

تا ته وجود و روحم را

می سوزمو تصویر دردم بی رنگ است

سیگار می کشم این روزها

                                          باور کن وجودم پر درد است



جای من توی تنگ تو نبود آخر


گنگم این روزها

بی هویتم گویا

جای من کجاست در لحظه ؟!

ماهیم یا پرنده ی پرواز   

پرم  از   بی تفاوتی ها

یک چیز را سخت فهمیدم

توی تنگ تو نبود جایم

تو ماهی تنگ بودی

پر پولکو زیبا اما

جای من نبود پیش ماهی ها

دیدی آخر فهمیدم 

آخر این حکایت تلخ را

خود خواسته بودم اینها را

 اینهمه تحقیر و دردو شکست باور را

خود خریدم این بی هویتیو گنگ بودن را

به بهای عشقوعاشقی ماهی ها!

یادم رفت ماهی ها

پر فراموشکارهای دنیاییند

یادم رفت ماهی ها

آخرش نمی شناسنداندکی خود را!

آری ماهی ها...‌‌

جای من توی تنگ تو نبود آخر...



تغییر زاویه ی نگاه!


باید یکی باشد  تغییر بدهد زاویه ی نگاهمان را  

به هر بهایی 

       حتی شکستن تمام باور ها و واقعیت ها و بودن ها !!