.
تمام سرم پر شده از افسانه های عاشقی،دیوانه شدم،سرم را تکان می دهم،انگار که میوه یا برگی با باد از شاخه ای به زیر افتد،همانگونه این افکار هم از سرم بیرون می ریزد! ،مدام فکر میکنم به تو..بزرگی.فراتر از من و دنیای منی..
#فراتر_از_من_و_دنیای_منی..
می خواهمت بسیار،اما.......نباش.نیا.نمان......افسانه ی عاشقانه ی دیگری نمیخواهم.دوستت دارم بسیار،محتاجت هستم.اما.......،نیا،دور باش.....بگذار از همین دور تو را بپرستم و عاشقتم باشم..عشق تمامش درد است.و من دوست داشتن را،تنها از دور آموخته ام..از نزدیک دلی ندارم که دوست بدارد،حل میشوم درونت.چون آیینه ای بازتابت میشوم..پس دور بمان،چون آدمها تصویر واقعی خود را در آیینه دوست ندارند و آیینه را خواهند شکست.دور بمان، تا بار دیگر نشکنم..
.دور بمان..نیا..نمان.
.#التماس_میکنم.
تمام حرف های عاشقانه ام را پس می گیرم..تو هم فراموش کن،هم مرا،هم عاشقانه هایم را..
دوست داشتن از دور بهتر است،چون آدمها..
#yas_f_n
.
قرارمان
در دنج ترین کافه ی شهر بود
یادت هست که گفتم
از آنت نخواهم شد
به دنبالم بیایی
اسیر شعرو ترانهو سیگار می شوی
من خاص ترین زن دنیایت می شوم
همانندهمین قابهای روی دیوار
که نمیشود دل از آنها کند
یا چوبهای تیره ی سقف
یا همین لوستر
که آن یک چراغ خاموشش
منم برای تو
دوستت داشتم اما،
نگاهم برایت لبخند زد
عطر موهاو عطر زنانه ام هوش از سرت برد
تو عاشق شدی
و بی اختیار
تمام عمرت را
در کافه ها
هنوز در جستجوی منی
و یا
تکرار یکبار دیگر آن لحظه!
#yas_f_n
.
آنقدر خاص بودی
که با یک بار صحبت
مازوی درونم
این چنین آرام گرفت
و من
چند روز است
آرام ترین زن این شهرم!
دیگر نه با خود کاری دارم
نه دنیا
تنها
دوستت دارم
وعاشقی میکنم..
.
آنقدر بوی گل می داد
که مَرد
با یک نگاه عاشقش شد
و بعد رفتنش
از چشم هایش
حتی از عینکش!
گل می بارید
آنقدر بوی گل می داد
که سیگار مَرد هم
عاشقش شده بود
و بجای دودوخاکستر
او هم گل می ریخت!
او زیبا و افسونگر نبود
او یک زن ساده بود
در زمانه ی دروغ...
#yas_f_n