30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

در نبودت

سکوت را می آموزم 

وصبر را..


و چه سخت است 

این سکوت و صبرلعنتی...


اندک اندک

سکوت را

جایگزین فریادهای دلتنگیو غمم میکنم..


ترسم از اینست

     مبادا روزی

      خاموش شود

           هر چه درونم هست.....

باشه

مراقب خودت باش.هر جا که هستی..


اما

بهم نگفتیو یادم ندادی در نبودنت چه کنم؟

مرا فرصت دیدار ندادی،،ندادی

آنجا که شدی هر چه تمامو ناتمامم..

متفاوت بنویس...شاید آنگاه بفهمند دوست داشتن را....جشم های اینها عادت کرده به حسی که عشق می دانندش..گاهی تغیرر تلنگر کوچک اما بزرگیست...

آماده ام نکرد برای رفتنش..یکباره گفت خداحافظ تا دیدار بعد.

 رفت!..و من ماندم و حس شکستی احمقانه،که حتی احازه ی خداحافظی هم بمن نداد.....

اینگونه می شود 

که در آخرش،

تنهایی ،بهترین گزینه می شود...

تویی که صاحبی تمامم را...