می رقصم
در تنها ترین لحظه هایم
در غمگین ترین حالم
در زمان بارش چشم هایم
و در سرور و شاد بودن هایم
چون هنوز به رویا باور دارم
آری
من زنی هستم
که هنوز موهایم را
با لبخندی از خیال می بافم
و دامنم را
با دستانم
چون موجی می رقصانم
و یواشکی لبخندی را
تحویل شاهزاده ی نامریی یه درون آیینه می دهم
قبل از تعظیم آرامم
من هنوز به معجزه ایمان دارم