30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

ساز زنی،ناز کنم


.

.

+ساز زنی،ناز کنم

شکنجه آغاز کنم

کور شوم،دور شوم

زخمه ی ناجور شوم

خنده کنم،رقص کنم

رحم که نه،اخم کنم

دامن خود تاب دهم

هست تو برباد دهم

ساز زنی ،ناز کنم

پرده ی رخ بازکنم

هنگ کنی،منگ کنی

اسم من آهنگ کنی

شکوه کنی،قهر کنی

دوباره دل تنگ کنی

راه مرا بند کنی

مهر دل آونگ کنی

یک

.

مرا هزار هستو یک از میان هزار

که یک ،هزار هزار استو سکوت وصال..

.

.

کیستی ای مرد؟


خطوط موازی

دستان توست

و بی نهایت

چشم هایت

و چه تلاقی وهم انگیز نامتناجسِ هماهنگ شالوده ای!

در نزدیک شدنشان به من!

چه غرق انگیز ناک میشوم درتو!

وقتی نگاهت  را به من دوختی

و نفس های شرجیِ سنگین مردانه ات را !

بر من می دمی

و از من سکوت می روید

و اتمام نفس کشیدنم

تا تمامم

نفس کشیدن های تو باشد

کیستی ای مرد؟!

که چنین بی تابی را در آرامشی عجیب معنایی !