ریشه ای بیش نبودم
امدی
شاخساری شدم
گرفته ای تمامم را!!
دلتنگ که میشوم
پر می دهم پرنده هایم را
تا اواز دهند دلتنگی مرا
شهری از عشق بنا کردم در خویش
لیک
در جایی اشتباه!
روی شنهای سست ساحلی
که هردم موج دریای غرور ادم ها
می برد ذره ای از مرا
بالن اروزهایم را به باد دادم
خاطراتت را به دریا
می خواهم بنوازم اندکی حالا
موسیقی زندگی و زنده بودن را
اینجا
شنهای خیس بی تو بودن
حالا
شروع دیگری ازمن
+سرد است
سرد
تن لخت خویش را
روی تخت خاک و برگ جنگل رها ساخته ام
گلی شده ام
چه جای کم نوریست!
جنگل مگر شلوغ نیست؟!
پر از صدا!!
اینجا فقط سکوت..سکوت
تو تنها همراهمی
کلاغ سیاه
بالهای سیاهت را بگشا
در اغوش بکش این تن مرا
هارمونی زیباییست
اغوش کلاغو تن گلی منو برگهای خیس سیاه
ماندگار خواهد شد این تصویر
دوستت دارم کلاغ سیاه
+مادر زمین
در اغوش بگیر مرا
من
کلاغی خسته از پرواز
خسته از سیاهی ها
تنی سرد دارم چون برف
مادر زمین
مادر خاک
در اغوش بگیر مرا
که خسته از بودنم حتی
بالم را بگشا
سیاهی را ببین
هیچ کسی دوست ندارد کلاغی را
هیچ کس
برای مرگش اشک نخواهد ریخت
زمین
جای پرتدگان خوش اوازو خوش سیما ست
نه جای کلاغی با پرهایی سیاه
مادر زمین
مادر خاک
در اغوش بگیر مرا
که بوی خاک و برگهای پلاسیده را
این روزها دلتنگم
+تو
کلاغ سیاه جادو باشی حتی
باز
در اغوشت می کشم
ان هنگام که
بالهایت را برایم اغوش ساخته ای
وقتی تو زمین باشیو من اسمان
شفق های قطبی حاصل عشقمان می شود
این زیبایی ها
حاصل بار مثبت و منفی چشم های من و توست
لذت ببر از دیدنشان..