تو ریلی از نوری
همان ستونهای برافراشته در شهر
تا شبهای تاریک بی کسی و غمم را روشن کنی
چه زیباست آسمان ریسمان بافتنت به هم برای خنداندنم
چه زیرکانه آن نگاه دو چشم خمار برهم
چه ساده ایم محو تماشای هم
تو نه نور،نه ریلی از نور،
تو زیبایی مسحور کننده ای از نور
آری
تو امتدادی از عشق در این شهر.