.
نامت را که میخوانم
نه آینه هایم تنها،که تمام سطوح صیقلی اطرافم، هزار تکه می شوند
هجوم میبرند در رژم!
لبم را می آرایند
تا در دوستت دارم گفتنم و درخششش
خورشید در من متولد شود
وقتی که چون نپتون خاموش،سردو دوری!