30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

تگرگ می زنم

زنی هستم از  شهر باران,,غمگین که می شوم,, می بارم..نه ارام,یا قطره هایی کوچک, چون باران بهاری شمال,,تند و پر رعد,,دست خودم نیست احساسی بودنم,میکشم خودم را,ابرها گاهی نمیخواهند ببارند اما,,سنگین که می شوند باران که سهل است..تگرگ می زنند..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد