30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

دفتر احساسم،باز باید سپید باشد،پس ،نمی نویسم!



یافتم

عشق شمشیر دو لبه ایست!

دلتنگم،نه برای کسی! برای خودم.باور کن.

عشق آزادگی روح است یا اسارتش در گوری از تن؟

این روزها که دستم به نوشتن نمیرود 

تمام احساسم را پیشکش باد کرده ام

از حجم دردشان     که بسیار است

باد،،می برد تمامش را، ....‌‌ دور دور دورررر از تمام من

نباید چیزی بجا ماند

حتی نوشته ای اندک

هرچند

اسکارهای این زخم های عمیق

تا ابد مکتوب شد در روح و قلب نا آرامم..

دفتر سپید احساسم

باز باید سپید باشد

حتی اگر آسمانش هم

تیرهو سیاه،خاکستری باشد.‌‌...





+گاهی بعضی از نبودن ها

                    چقدر می تواند مفید باشد!!!!!!!!!!!!!!!!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد