30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

ازهم گسیختنی از انجماد


چه شد مرا؟

چه طوفانی بپا شد که از سکوت ،آسمانم شکافته شد،تکه تکه ابر شدم،

چه ساده! باد تکه هایم را برد.

از هم گسیختگی یعنی این؟

متلاشی شدنی از انجماد!!

..«

(عین سیاره ای مدفون زیر یخ شده ام)

...»

من

قصه هایم را،غصه هایم را،دردهاو آرزوهایم را

و هر چه عشق نافرجام بی انتها بود

برای بعدها گفته ام

طنین صدایم در جهانهای موازی آشنای ناپیداست

ارتعاش این صدا رقص و بازی شفق هاست

من قصه گوی جهانم،بی بعد،بی مکان،بی زمان

آسمانم گسست تا

ذره های ناپیدای پرتلاطم فضا گشتم

چون کشش و جاذبه ی  سیاهچاله!

مثل بی بعدی

من جاری شدم در یک ناتمام!

ذره ای از اولین اتم آغاز!

گسستنم بیگ بنگ آغاز تشکیل چیست؟

اما میدانم

زمان اینجا بی معناست..


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد