30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

شعر

شعر

شعر بهانه بود

شعر دریچه بود

 برای ورود حس مبهم و بی تکراری 

چون عشق تو 

از چشمانم

به روحم

که انجمادی از تکرار بود

برای جوانه زدن

اما

اما

اما

مدتیست

حس شعر ندارم

که تو را

از دریچه ی چشمم

از روحم

حتی شاید از قلبم هم

بیرون رانده ام

دیگر شعر تنها کلماتی بی معنا و نامنظم است

واژگانی بی نظمو در هم گسیخته!!


+سلیقم عوض شده،حتی تو آهنگهایی که گوش میدم!!تو رنگ،تو غذاو...

میدونی 

شاید آهنگ و ترانه هم راهی باشه برای تجربه یه حس بی تکرار

می دونی

شاید آهنگ صدایی از عشق باشه

صدایی از زنده بودن

یه آهنگ میتونه پر از حسای مبهم خواستنی باشه

میتونه تمام وجود آدمو به وجد بیاره

میخوام آهنگ گوش بدم از همینا

نه اون آهنگایی که هزار بار آدمو تو خودش خورد میکنه

یا باعث میشه فکر کنی دلت میخواد خودتو دار بزنی

دار!؟

تا کجا ها!!

مینویسم جمله هامو اما پاک میکنم ادامشو

یسری جمله ها رو حتی نباید نوشت.،


یه آهنگ فوق العاده.....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد