30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

سوختنم در آهنگی ک برایم نواختی

به اندازه ی یک آهنگ
در رقص تار و انگشتانت
با فراز و فرود صدایت
در هیبت دلربایی از من
بی آنکه بدانی
با شعله های شهوتم
در توهمی  بنام عشق
در پشت پلکهای بسته ام
با خیال بودنت
در نبودن ها
می سوزانم خویش را
درهم آغوشی یک تن و یک صدا،
در پس اخرین ناله
با اشک هایم
خاموش می کنم هزاران شعله ی اتش افروز روح و جسمم را،
باشد تا ملکه ای ققنوس وار برخیزد از خاکستر خویش،
در تنهایی
بی نیاز از عشق
بی نیاز از مرد
بی نیاز از تو
بی نیاز
و فرمانروا

آواز دیگری سر ده
شاید عشق بازی دیگرم
سوزنده تر بود
آنقدر ک در ترانه یا صدایت ذوب شوم
و جهانم
بی ملکه ماند
برای پادشاهی ک سالهاست
در فکر فتح روح یک زن بود

آه،از پیکر سوخته ی نسوخته ی این زن حکم فرما
آه 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد