30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

30noo30

تا زنده امو ورق می خورد برگ های دفتر این دل،می نویسم احساسم را‌..اینجا فصل نامه ی احساسم وتمام نوشته های اینجا رونوشتی از احساس من.

در خاموشی یک جستن ، رویا تمام شد!


سالها در پهنای یک کهکشان تنها قدم زدم

شاید سیاره ام را بیابم!

هر اشکم  یک ستاره شد

هر لبخندم یک خورشید

هر رقصم یک سیاره

هر خاموشیم یک سیاه چاله

در هر کلامم یک ماه می رویید

تا یک اشنا 

چون ماهی یک حوض

از طناب تن یک احساس بالا رود

در پریدن های از تلاش برای رسیدن و خواهش

و در حوض سیاه و خونین عشق! تن بشوید

و  سایه ی  یک ماه را برهم زند در تلاطمی ازعشق

تا  آبستنی از خیال  گردد

 ماه ای که مقصد نداشت و آرام!

من

یک ماهی سرخ طلایی نقره ای و سیاه بودم

به دنبال یک ماهی سفید!

شاید هم گربه ای سیاه بودم!

 در انتظار یک شکار برای همیشه

یک اشنا نبود!

زبانم را نفهمیدند

و در باتلاق چشمانم غرق شدند

آه مرداب

مرداب اشیانه ی من بود!

اشیانه ی یک نیلوفر

نه این کهکشان بی پایان و بی سرانجام

قیمت عروج

خاموشی یک رویا بود

تا شبیه به همه باشم

در خاموشی یک جستن

رویا تمام شد

و من من بودم

و دیگر هیچ!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد